کد خبر: ۵۷۵۸
۰۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۶

تعمیرگاه روح!

تعمیرگاه خودروی برادران؛ یک تفاوت اساسی با دیگر تعمیرگاه‌های خودرو دارد، در واقع هم مکانیکی است، هم مسجد.

محمدرضا جانان پور| انسان‌های خلاق همیشه یک قدم از بقیۀ آدم‌ها جلوتر هستند، اصلا درمجموع خلاقیت چیز خوبی است، چه در زندگی شخصی و چه در زندگی اجتماعی. خلاقیت می‌تواند به ما برای داشتن یک زندگی بهتر و آرام‌تر کمک کند و بیشتر اوقات علاوه‌بر اینکه خود ما از آن سود می‌بریم، اطرافیان ما هم از این ابتکار بهره‌مند می‌شوند.

برای تهیۀ گزارش این هفته، قرار بود با یک انسان خلاق روبه‌رو بشوم که در حاشیۀ خیابان آوینی یک تعمیرگاه خودرو دارد، این شهروند که از خلاقیت خود در راه ارزش‌های دینی و مهم‌ترین وظیفه یک مسلمان که خواندن نماز است بهره برده، مصداق واقعی عمل به همان جملۀ معروف است: «به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید وقت نماز است».

محسن نبی‌زاده یک جوان خوب و باپشتکار مشهدی است که بعد از فوت پدرش آستین همت را بالا زده و اجازه نداده است که چراغ دکان پدر که بیش از سی سال تعمیرگاه ماشین‌های مختلف بوده است، خاموش بماند.

تعمیرگاه خودروی برادران؛ یک تفاوت اساسی با دیگر تعمیرگاه‌های خودرو در سطح شهر دارد، وقتی شما از در تعمیرگاه وارد می‌شوید، در دیوار سمت راست یک بنر نصب شده که شکلی محراب‌گونه دارد، در واقع تعمیرگاه برادران هم یک مکانیکی است، هم یک مسجد؛ و این مهم‌ترین تفاوت آن با دیگر تعمیرگاه‌های این شهر است.

شاید شما بگویید مگر می‌شود که در میان آن همه روغن و سیاهی، پیچ و مهره، آچار و چرخ، دود و شلوغی که در یک مکانیکی وجود دارد، مسجد هم داشت. آن هم در فضای داخلی مغازه که محل اصلی رفت و آمد خودرو‌هایی است که نیاز به تعمیر دارند، اما به قول خود محسن نبی‌زاده این موضوعات نتوانسته ما را از هدف اصلی‌مان که خواندن نماز اول وقت است، دور کند.

امروز نزدیک به دوسال است که کسبۀ خیابان آوینی و آن‌هایی که مغازه‌شان به آوینی ۲۱ نزدیک است، صدای اذان را که می‌شنوند، آمادۀ خواندن نماز جماعت در مکانیکی برادران می‌شوند.

وقتی از او سؤال می‌کنم که چه چیز باعث شد که این فکر به ذهن شما برسد؟ می‌گوید: اطراف مغازۀ ما در خیابان آوینی مسجدی وجود نداشت و هیچ گاه صدای اذان به مغازۀ ما نمی‌رسید، این برای من خوشایند نبود، به همین خاطر به دنبال دستگاهی گشتم که به طور اتومات در هنگام اذان خودش اذان پخش کند، چنین دستگاهی را در تبریز یافتم، آن را خریدم و مدت‌ها وقت اذان که می‌شد این دستگاه خودش اذان می‌داد و قطع می‌شد تا اینکه ما به فکر برگزاری نماز جماعت افتادیم.

خلاقیت این جوان مشهدی باعث شده که حالا بسیاری دیگر از شهروندان از همان دستگاه سفارش دهند، صدای اذان در شهر طنین‌انداز شود، و چه‌بسا محسن نبی‌زاده بتواند سکان‌دار فرهنگ خواندن نماز جماعت در مغازه‌های شهر شود.

 

تعمیرگاه روح!

 

همان راه پدرم را رفتم

محسن نبی‌زاده هستم متولد سال ۱۳۶۶، لیسانس مکانیک دارم و نزدیک به هشت سال است که در این تعمیرگاه مشغول به کار هستم، ورود من به اینجا با فوت پدرم اتفاق افتاد، اینجا تعمیرگاه پدری من است و بیش از سی سال است که تعمیرکار خودرو است.

بعد از فوت پدرم من مدیریت اینجا را به دست گرفتم، البته آن زمان به  این شکل نبود که نمایندگی خودرو‌های مشخصی باشد که با فوت پدرم و فارغ‌التحصیل‌شدن من به شکلی که امروز است درآمد.

من از بچگی گاهی با پدرم به اینجا می‌آمدم، کم کم به این شغل علاقه‌مند شدم و رشتۀ مکانیک را برای ادامۀ تحصیل در دانشگاه انتخاب کردم، ابتدا کاردانی را خواندم، برای مقطع کارشناسی در تهران قبول شدم، پدرم که فوت کرد من دانشجوی کارشناسی بودم، از تهران به مشهد آمدم، در درسم وقفه‌ای افتاد، اما لیسانسم را در دانشگاه مشهد گرفتم.

اینجا از سال ۱۳۶۴ تعمیرگاه خودرو است، و از سال ۱۳۹۰ به صورت امروزی‌تر ارائه خدمات دارد. ما اینجا ۵ نفر کارگر ثابت که متخصص هستند، داریم و چند نفر شاگرد.

 

بی‌مسجدی من را آزار می‌داد

چون اطراف مغازۀ ما مسجدی نبود، ما هیچ وقت صدای اذان را نمی‌شنیدیم، من خودم از این بابت خیلی ناراحت بودم که چرا ما صدای اذان را نمی‌شنویم، ابتدا من دنبال یک دستگاه اذان‌گو گشتم، دستگاهی که خود به خود سر ساعت اذان، خودش اذان بگوید و لازم نباشد کسی بیاید رادیو را روشن کند و مثل مساجد یک نفر مخصوص این کار باشد، چنین دستگاهی را در تبریز یافتم.

در تبریز یک نفر این دستگاه را درست کرده بود، ما این دستگاه را تهیه کردیم و در کنار ورودی مغازه مستقرش کردیم. نزدیک به یک سال سرساعت این دستگاه اذان پخش می‌کرد، بعد من دیدم که ما در تعمیرگاه فضایی داریم که می‌توانم آن را برای نماز خالی کنم.

یک بنر سفارش دادیم به شکل محراب و یک موکت هم خریدیم، یک روحانی هم خدا خودش رساند، و حالا نزدیک به دوسال است که باهمان روحانی؛ ظهر و عصر و مغرب و عشا اینجا نماز جماعت می‌خوانیم.

 

تعمیرگاه روح!

 

با ۵ نفر نماز جماعت را شروع کردیم

 نماز جماعت ما یک ربع بیشتر طول نمی‌کشد، فضا طوری است که همۀ هکاران اینجا سر اذان خود به خود وضو می‌گیرند و به نماز می‌ایستند. روز‌های اول ما پنج- شش نفر بودیم، اما حالا شکرخدا تا ۲۵ نفر در مغازۀ من نماز جماعت می‌خوانند. مشتری‌های خودمان و مشتری‌های همکاران هم گاهی در نماز همراه ما هستند. این کار تأثیر زیادی بر کار من گذاشته است.

ماه رمضان‌ها فقط نماز ظهر داریم؛ اما در روز‌های معمولی ظهر و شب نماز برپاست. برای دستگاه خیلی‌ها آمدند، سؤال کردند و ما آدرس دادیم رفتند، گرفتند، امیدوارم که آن‌ها هم مثل ما نماز جماعت را بخوانند.

حاضرم برای ساخت مسجد سرمایه‌گذاری کنم

 مهم‌ترین گلۀ من، نبود مسجد در این منطقه است، نزدیک‌ترین مسجد به ما آنقدر دور است که صدای اذان به ما نمی‌رسد، من حاضر هستم در رابطه با ساخت مسجد در این نزدیکی سرمایه‌گذاری کنم، حاضر هستم مکان در اختیار مسجد بگذارم، اما یکی باید استارتش را بزند. من می‌دانم که خانۀ بغل ما را برای فروش گذاشته‌اند.

اگر این خانه برای مسجد خریداری شود، من حاضر هستم فضای بالای تعمیرگاه را برای مسجد اختصاص دهم. حتی اگر کمک دیگری هم بتوانم انجام می‌دهم. حضور مسجد در یک منطقه خیر و برکت‌های زیادی دارد.

 

تعمیرگاه روح!

 

پیش نماز ۶۵ ساله

 از آقای نبی‌زاده شمارۀ امام جماعت مسجد کوچک، اما منحصر به‌فردشان را می‌گیرم، حجت الاسلام سیدمحمد حسینی ۶۵ سال سن دارد و سال‌هاست که ساکن منطقۀ ۵ است، به او زنگ می‌زنم، با مهربانی به سؤالاتم جواب می‌دهد، ابتدا از آقای حسینی سؤال کردم که وظیفۀ مسلمانان در رابطه با دین اسلام چیست؟

او می‌گوید:  هر مسلمانی یک وظیفۀ عام دارد و یک وظیفۀ خاص، امر به معروف یک وظیفۀ عام است که همه باید آن را انجام دهند. تنها وظیفۀ روحانیت نیست، بلکه یک وظیفه عمومی است. اما وظیفه خاص تنها مربوط به روحانیت و طلبه‌هاست.

ما طلبه‌ها باید احساس وظیفه کنیم و مردم را در رابطه با دستورات دینی و وظایفشان آگاه کنیم، ما در قبال مسلمانان وظیفه داریم و باید مسئولیت‌هایی که از پیامبر و ائمه به ما رسیده است را انجام دهیم. متأسفانه من امروز در جامعه خیلی‌ها را می‌بینم که نسبت به وظایف و واجبات دینی‌شان هیچ شناختی ندارند، اگر آن‌ها از این واجبات و محرمات آگاه نشوند، منحرف می‌شوند.

خواندن نماز در اول وقت برکت‌های زیادی دارد

حجت الاسلام حسینی ادامه می‌دهد:  یک روز داشتم از کنار تعمیرگاه آقای نبی‌زاده رد می‌شدم که آقای نبی‌زاده جلو آمد و گفت که ما به یک پیش‌نماز نیاز داریم، تا در اینجا بتوانیم نماز جماعت بخوانیم، من هم به او گفتم باید میان شاگردان و کسانی که می‌شناسم بگردم تا فردی که صلاحیت پیش‌نمازی را دارد، پیدا کنم.

مدتی خود من آمدم و پیش‌نماز شدم و بعد هم دوستان دست‌بردار نبودند و ماندگار شدم.خواندن نماز در اول وقت، در زندگی انسان برکت‌های زیادی دارد، و در همه چیز زندگی تأثیرات خود را می‌گذارد، کاری که امروز آقای نبی‌زاده دارد در محل کار خود انجام می‌دهد باید به شهروندان معرفی شود و فرهنگ‌سازی شود تا آن‌هایی که امکان چنین کاری را دارند، به این کار خیر بپردازند.

کاری که محسن نبی‌زاده دارد در مغازۀ خود انجام می‌دهد، می‌تواند برای بسیاری از شهروندان شهر بهشت به یک الگو تبدیل شود، این اقدام می‌تواند سرآغاز یک حرکت فرهنگی باشد، تا دیگر مغازه‌های شهر هم با برپایی نماز اول وقت در نقاط مختلف شهر، هم وظیفه دینی‌شان را انجام دهند، هم به کار و کسب شان برکت بدهند.



* این گزارش در شمـاره ۲۵۰ دوشنبه  ۱۲ تیر ۹۶  شهرآرامحله منطقه ۵ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44